بنام خدا
غلام قنبری از خیرین است
تقی هاشمی هم این چنین است
بنازم راستی ها را تمامی
که خیرگو را تمامی زیب و زین است
زسادات دگر آن ال عینو
چنین خیرگو گل روی زمین است
بله از آل پژهان من چگویم
یکایک اهل خیر و اهل دین است
درود من به پژهانها تمامی
یکا یک خوب هم از بهترین است
تمام احمدی ها آورم یاد
که افرادی بزرگ و اهل دین است
یکی مهدی همیشه پیشتاز است
بکار خیر فکرش جمله این است
زدلجو ها و شیخی ها چگویم
که جای جمله در خلد برین است
همین عبدالله ما مرد کار است
بنازم او که خوش فکر و متین است
زقنبرها و عینو ها و سادات
همه در ظل رب العالمین است
یکایک مردم خیرگو شریفند
زسید تا به شیخش مرد دین است
حسین نژاد
ببینم طایفه ای از قلم نیفتاده
بنام خدا
رد شدم دیروز دیدم زادگاه خوب را
خیرگو آن خطه از بهر همه محبوب را
جاده اش آسفالت گوئی در لطافت چون بهار
فصل گرما عده ای در دستها جاروب را
پاک میکردن تا باشد تمیز از هر طرف
ای بنازم خیرین دور از آشوب را
با وجودی که به غربت دور از اهل و عیال
فکرشان اینجاست باشد کارشان مطلوب را
خیرگو باید شود زیبا تر از چیزی که هست
سبز و خرم در طراوت هم چنان دانوب را
حسین نژاد
دیروز پنجشنبه ۲۲/۴/۹۷
- ۹۷/۰۴/۲۲